تأمین منابع نظری سیاستهای اضطراری دولتها در مواجهه با بحرانهای غیرمترقبه یکی از مهمترین وظایف جامعه علمی هر کشور است. مبارزه با بحران همهگیری بیماری کویید 19 بهعنوان یک تهدید همه جنبه علیه جامعه جهانی سبب گردیده است تا بسیاری از دولتها با غافلگیری در برابر شدت بی چکیده کامل
تأمین منابع نظری سیاستهای اضطراری دولتها در مواجهه با بحرانهای غیرمترقبه یکی از مهمترین وظایف جامعه علمی هر کشور است. مبارزه با بحران همهگیری بیماری کویید 19 بهعنوان یک تهدید همه جنبه علیه جامعه جهانی سبب گردیده است تا بسیاری از دولتها با غافلگیری در برابر شدت بیماری، سیاستهای نظام بهداشت و درمان خود را متحول کنند. در همین زمینه، فیلسوفان مکتب اخلاق استکهلم با تدوین نظریهای حقوقی-اخلاقی سعی در کمک بهنظام بهداشت و درمان کشور سوئد برای کنترل و مدیریت همهگیری بیماری کرونا کردهاند. اساس این نظریه مبتنی بر دو رکن مهم اولویتبندی در درمان بیماران و جیرهبندی امکانات و منابع درمانی کشور است. نحوه تفسیر و تعیین سن بیولوژیکی بیماران با توجه به شرایط اضطراری همهگیری یکی از قابلتوجهترین قسمتهای این نظریه است. بر این اساس، با تعیین اختلاف سن واقعی از بیولوژیک هر بیمار میتوان احتمال زنده ماندن بعد از درمان و امید به زندگی او را تعیین نمود. فیلسوفان مکتب استکهلم بهنظام بهداشت و درمان دولت سوئد پیشنهاد میکنند که اگر مجبور باشند بین کمک به بیماران با احتمال یکسان برای زنده ماندن که امید به زندگی متفاوتی دارند، تصمیم بگیرند، اولویت کمکرسانی باید به بیماری باشد که سن بیولوژیکی کمتری دارد. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی، به بررسی و نقد این نظریه حقوقی-اخلاقی پرداخته و عواقب و آثار ناشی از اتخاذ چنین سیاستهایی را بر نظام اجتماعی تشریح خواهد نمود.
پرونده مقاله
بعد از شکست فرقه دمکرات (Democrat) آذربایجان از قوای نظامی حکومت مرکزی در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ عدهای از سران سیاسی نظامی و بخشی از اعضاء و هواداران عادی بناچار راه جمهوری آذربایجان شوروی را در پیش گرفتند. اینان با مشکلات بزرگی از نظر مسکن، غذا، پوشاک، بهداشت روبرو شدند. البته چکیده کامل
بعد از شکست فرقه دمکرات (Democrat) آذربایجان از قوای نظامی حکومت مرکزی در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ عدهای از سران سیاسی نظامی و بخشی از اعضاء و هواداران عادی بناچار راه جمهوری آذربایجان شوروی را در پیش گرفتند. اینان با مشکلات بزرگی از نظر مسکن، غذا، پوشاک، بهداشت روبرو شدند. البته بادر نظر گرفتن شرایط اقتصادی ، اجتماعی و ... بعد از جنگ جهانی دوم این شرایط بد از نظر کمبود امکانات اولیه زیستی، طبیعی و قابل قبول به نظر می رسد. ولی در همین شرایط آنچه از رفتار دولت کمونیستی اتحاد شوروی در عمل دیده شد رفتار دوگانه و تبعیض آمیز نسبت به پناهندگان فرقه دمکرات بود. سران نظامی و سیاسی فرقه دمکرات همراه با عده ای معدود دیگر از امکانات و امتیازات در خور برخوردار بودند ولی در همان هنگام چنانکه در بالا اشاره گردید خیلی بزرگی از پناهندگان ساده علاوه بر آنکه از کوچکترین امکانات زیستی اعم از غذا، مسکن، بهداشت، لباس و غیره محروم بودند. دوری از خانواده و اقوام مشکل مضاعفی گردید و خواستار مراجعت به ایران می شدند. اما سران حزبی و نظامی فارغ از این مشکل بودند. باید متذکر شویم فقط از رهبران محمد بی ریا بود که خواستار بازگشت به وطن بود. مقاله در پی آن است که به این سوال پاسخ دهد آیا رفتار حکومت شوروی با پناهندگان تبعیضآمیز بوده است یا نه؟ فرضیه مقاله این است شعار برابری سوسیالیستی دولت شوروی در برخورد با پناهندگان فرقه دمکرات به فراموشی سپرده شد.
پرونده مقاله