آرامش در رفتار و گفتار حکیم سبزواری محصول ، اندیشه صلح گرایانه و مسالمت آمیز اوست. هدف مقاله نمایش تأثیرصلح و همزیستی در رفتار گوینده سخن است. این مساله از دوستی حکیم، با مولانا و حافظ نشات میگیرد. این مقام اخلاقی و عرفانی حاصل نشد، مگر مصایب گوناگون ، چون بیماری، قح چکیده کامل
آرامش در رفتار و گفتار حکیم سبزواری محصول ، اندیشه صلح گرایانه و مسالمت آمیز اوست. هدف مقاله نمایش تأثیرصلح و همزیستی در رفتار گوینده سخن است. این مساله از دوستی حکیم، با مولانا و حافظ نشات میگیرد. این مقام اخلاقی و عرفانی حاصل نشد، مگر مصایب گوناگون ، چون بیماری، قحطی ،جنگ های داخلی ،فتنه باب و جنگ های تفلیس و فاجعه کرمان، جنگ ده ساله با روسیه سرزمینهای شمال غرب ایران را از کشور جدا کرد. در این عصر اندیشه حکیم سبزواری بر دوره قاجاری سایه افکنده و خردگرایی بر افکار ستیزه جویانه حاکم میشود. درنگاه حکیم رایحه صلح و دوستی جایگزین جنگ و مخاصمه است.مساله مورد بحث این که چرا حکیمان، شاعران و عارفان از دیگران صلح دوست ترند. این مفهوم در اندیشه حکیم تحت تأثیر حکمت متعالیه ملاصدرا با شعر مولانا و حافظ مضاعف میشود.این نوشتار به شیوه کتابخانهای به بررسی علت قرابت مردم با عارفان میپردازد. این حرکت وقتی به سر انجام میرسد که حکیم سبزواری خرد گرایی را در اشتی با فلسفه به کار میگیردو با عمل به نکات اخلاقی و ادبی به نحوی عمل میکند. که مردمان آن دوره در جنگ سالار الدوله خانه اورا محل امن و بسط از دو طرف نزاع قرار می دهند.
پرونده مقاله
ادبیّات عرفانی به خصوص مولوی روح و جاذبه ی خود را از ایمان و معرفت گرفته است. روح انسان گرایی ادبیّات همان روح ایمانی و عرفانی است. مثنوی مولوی این شاهکار ادبی مملو از روح ایمان و آگاهی است. محتوا و لبَ ادبیات عرفانی ما از ایمان و آگاهی نشأت می گیرد در این مقاله با عن چکیده کامل
ادبیّات عرفانی به خصوص مولوی روح و جاذبه ی خود را از ایمان و معرفت گرفته است. روح انسان گرایی ادبیّات همان روح ایمانی و عرفانی است. مثنوی مولوی این شاهکار ادبی مملو از روح ایمان و آگاهی است. محتوا و لبَ ادبیات عرفانی ما از ایمان و آگاهی نشأت می گیرد در این مقاله با عنوان علم و ایمان در مثنوی مولوی، کوشش میشود که حقیقت علم و ایمان و رابطه آن ها را از نظر مولوی بسنجد و تبیین کند که علم و ایمان چگونه می تواند انسان را به حقیقت واحد برساند. مولوی چه نوع علمی را راهگشا میداند و در ارتباط علم و ایمان کدام یک را بر دیگری رجحان مینهد. مولانا همواره ارتباطی نزدیک بین علم و ایمان قرار داده و ایمان را نعمتی بزرگ میشمارد و نوری که بر بصیرت انسان میافزاید و انسان دانا درونش نوری برای هدایت اوست که با ایمان به خدا حقیقت را درمییابد. او معتقد است علم و ایمان باید نردبانی برای تعالی روحانی انسان باشد و انسان باید در کنار علم، درسهایی از معرفت و عشق الهی بخواند و در پی رستاخیزی باشد که او را به سوی ثبات اخلاقی و روحانی پیش ببرد.
پرونده مقاله
از آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنو چکیده کامل
از آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنوع، باعث تعدد و تنوع شخصیت ها در مثنوی می شود؛ آنچه اساس هر داستان است شخصیت های آن است که عامل یا روال وقایع هستند. در واقع، جهان داستانی مثنوی مملو از شخصیتهایی است که مولانا از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی برمیگزیند و آنان را آگاهانه در راستای اندیشهها، دیدگاهها و اعتقادات حکمی، عرفانی و فلسفی خود قرار میدهد. مولانا هوشمندانه خصلتهای روانی ـ طبقاتی شخصیتهای جهان قصههایش را لحاظ میکند و شخصیتهای داستانی نیز متناسب با آن خصلتها و ویژگیها نقش خود را ایفا مینمایند. این مقاله به بررسی برخی از مهم ترین عوامل اجتماعی مؤثر در تحول و شخصیتپردازی مولانا و ویژگی های شخصیت ها در داستان های مثنوی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که: مولانا در بسیاری از قصه های مثنوی با طرح حکایت ها و داستان هایی ساده و عموماً برگرفته از زندگی تودة مردم به رهیافت ها و استنتاج هایی تأمل برانگیز در کنش و واکنش شخصیت ها می رسد. ذهن تأویل گر و معناگرای مولانا همواره در پس اشیاء و شخصیت های داستان و امور مادی و محسوس کیفیتی معنوی را جستجو می کند تا خواننده و مخاطب خود را بر خوان معانی رنگینی بنشاند که شایستة اهل طریقت است.
پرونده مقاله
مولانا در مثنوی از انسان متعالی و ویژگیهای او چنان سخن گفته است که مورد توجه روانشناسان کمال است. او با تأکید بر ارزشهای وجودی انسان و بیان ویژگیهای شخصیت سالم و توجه به انسانهای کمال یافته تلاش میکند که راههای تعالی و کمال انسان را به دیگران آموزش بدهد.
کار، چکیده کامل
مولانا در مثنوی از انسان متعالی و ویژگیهای او چنان سخن گفته است که مورد توجه روانشناسان کمال است. او با تأکید بر ارزشهای وجودی انسان و بیان ویژگیهای شخصیت سالم و توجه به انسانهای کمال یافته تلاش میکند که راههای تعالی و کمال انسان را به دیگران آموزش بدهد.
کار، روش توصیفی_تحلیلی بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای است. مولف در حین اجرای پژوهش تمام موارد اخلاقی را رعایت کرده است. مولف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. نگارنده با تأکید بر آموزههای مولانا در دفتر اول مثنوی قصد دارد اهداف مولانا برای زندگی انسان را بیان کند و راهکارهای او را برای تکامل انسان بررسی کند.
یافتهها: مولانا علاوه بر ذکر آرمانهای اخلاقی، گام به گام انسان را به سوی این آرمانها هدایت میکند. او با آگاهی از خود و آگاهی از جهان، خواستار تحقّق خود است. او به درستی میداند که کیست و از توانایی خود به خوبی آگاه است و شخصیت خود را گسترش داده است و با رفتار خویش به یاری دیگران میشتابد.
راهحلهای روانشناسان کمال و مولانا با وجود کاربردی بودن، ثابت و منجمد نیست. مولانا تلاش میکند به انسان چگونگی انتخاب درست را بیاموزد تا در شرایط مختلف با عشق و امیدواری و صبوری راه درست زیستن را انتخاب کند و با آرامش راه سعادت و تعالی را طی کند.
پرونده مقاله
در تبیین مبانی ومفاهیم اخلاقی به ویژه رذایل اخلاقی بیشترین مقولههای کاربردی در بیان تعریف، سبب و علت و شیوههای درمانی آن است.آنچه که در بیان حرص وطمع در دیدگاه این دو عارف وشاعر به خوبی مشهود است بهره مندی، استناد وتوجه به مفاهیم قرآنی وروایات اسلامی در این زمینه چکیده کامل
در تبیین مبانی ومفاهیم اخلاقی به ویژه رذایل اخلاقی بیشترین مقولههای کاربردی در بیان تعریف، سبب و علت و شیوههای درمانی آن است.آنچه که در بیان حرص وطمع در دیدگاه این دو عارف وشاعر به خوبی مشهود است بهره مندی، استناد وتوجه به مفاهیم قرآنی وروایات اسلامی در این زمینه است، هر دو عارف حرص وطمع را در وجود انسان مانند دیگر غرایز نهادینه در سرشت وفطرت وی دانسته با این تفاوت که مولوی به دو حرص پسندیده و مذموم اشاره مینماید اما عطار تکیه بر مذموم بودن این خصلت دارد.نکوهش حرص وطمع وتوصیه به پرهیز ازآن با یاد مرگ ویاد خداوند ونیز داشتن قناعت در کلام هردوشاعر جاری است.نگاه متفاوت مولوی در باب حرص توجه به حرص پسندیده وبیان عواقب ناشی از آن است، مولوی توصیف بیشتری از حرص وطمع نسبت به عطار در مثنوی ارائه کرده که البته این را نمیتوان خرده ونقصانی بر مصیبت نامه که حجم کمتری نسبت به مثنوی دارد وارد نمود.
پرونده مقاله