رابطه "سیاست" و "سعادت" از جمله مسائلی است که از دیر باز کانون توجه متفکران اخلاق اجتماعی قرار گرفته است. بررسی و مقایسه آراء دو متفکر بزرگ در این زمینه- یکی از یونان باستان و دیگری از حکمای اسلامی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی - تطبیقی به تبیین چگ چکیده کامل
رابطه "سیاست" و "سعادت" از جمله مسائلی است که از دیر باز کانون توجه متفکران اخلاق اجتماعی قرار گرفته است. بررسی و مقایسه آراء دو متفکر بزرگ در این زمینه- یکی از یونان باستان و دیگری از حکمای اسلامی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی - تطبیقی به تبیین چگونگی رابطه این دو موضوع و وجوه اشتراک و افتراق آراء ایشان در این زمینه بپردازد. هم ارسطو و هم ابن مسکویه، غایت سیاست و جامعه سیاسی را دستیابی به سعادت میدانند و مولفههای دستیابی به جامعه مطلوب سیاسی را همان عناصر وصول به سعادت مطرح می کنند. با توجه به تأثیر آراء ارسطو بر اندیشه های ابن مسکویه، تفاوت در جهان بینی این دو متفکر، تفاوت در برخی مباحث را موجب شده است. ارسطو معیار مطلوب بودن جامعه سیاسی و وصول به سعادت را زندگی بر طبق فضیلت می داند. اما با توجه به جهان بینی توحیدی ابن مسکویه، او شریعت را عنصر لاینفک سیاست می داند و بهترین نوع سیاست را سیاست الهی معرفی میکند.
پرونده مقاله
مفهوم «سعادت»، يكى از مفاهيم برجسته اخلاقي در دستگاه فلسفهاخلاق خواجه نصیرالدین طوسی است. او همانند بیشتر فلاسفه و حكماي قديم، اخلاق كامل را مبتني بر رهيافتي بيروني و آفاقي يا همان عقلگرايي و تعقلورزي ميداند. بر اين اساس عقل تنها راهنماي سعادت انسان است،پس انسان چکیده کامل
مفهوم «سعادت»، يكى از مفاهيم برجسته اخلاقي در دستگاه فلسفهاخلاق خواجه نصیرالدین طوسی است. او همانند بیشتر فلاسفه و حكماي قديم، اخلاق كامل را مبتني بر رهيافتي بيروني و آفاقي يا همان عقلگرايي و تعقلورزي ميداند. بر اين اساس عقل تنها راهنماي سعادت انسان است،پس انسان بايد بدون چونوچرا حكم عقل را پيشه خود سازد، بهگونهای كه دارنده حكمت عملي بايد نسبت به فضايل و رذايل آگاهي داشته باشد وهرچه را که عقل زشت و ناپسند ميداند، واگذارد و هرچه را كه عقل نيك مييابد، انجام دهد. او سعادت را همچون ارسطو عين كمال ميداند اما براي آن دو مرتبه قائل است، نازلترين آن مربوط به حيات مادى و والاترين آن عمدتاً مربوط به حيات اخروي است كه آنرا سعادت تام مىنامد. بدينترتيب در انديشه او غالباً در دنيا سعادت تام حاصل نمىشود و براي اثبات اين نگرش از مؤلفههای گوناگوني بهره ميجويد.
پرونده مقاله
کانت در نظریهی اخلاق خود سه مفهوم از سعادت عرضه کرده است که میتوان آنها را با تعابیرِ سعادت امیالی، سعادت اخلاقی و سعادت نهایی از هم متمایز کرد. بهرغم آنکه به نظر میرسد وی نتوانسته است مفهوم مشخصی از سعادت عرضه کند، وحدتی سازمند میان مفاهیم به ظاهر متعارض از سعادت چکیده کامل
کانت در نظریهی اخلاق خود سه مفهوم از سعادت عرضه کرده است که میتوان آنها را با تعابیرِ سعادت امیالی، سعادت اخلاقی و سعادت نهایی از هم متمایز کرد. بهرغم آنکه به نظر میرسد وی نتوانسته است مفهوم مشخصی از سعادت عرضه کند، وحدتی سازمند میان مفاهیم به ظاهر متعارض از سعادت در اندیشهی وی وجود دارد. این نوشتار بر آن است تا ضمن نشان دادن این وحدت، اهمیتی را که کانت برای سعادت اخلاقی قائل است آشکار سازد. علاوهبر این، نشان میدهد با اینکه در نظریهی اخلاق کانت، سعادت، فروتر و کماهمیتتر از فضیلت لحاظ شده، عهدهدارِ دو نقش مهم است؛ با این توضیح که سعادت در ابتدای مسیر اخلاقی زیستن، با ممانعت از وسوسه شدن برای سرپیچی از تکلیف اخلاقی، به فضیلتمندی فاعل اخلاقی مدد میرساند و در پایان این مسیر، پاداش فضیلتمندی او به شمار میرود. از این رو کانت تلاش برای سعادتمند شدن در چارچوب اخلاق را، تلاشی فضیلتمندانه و تکلیف غیر مستقیم عقل معرفی کرده است که میتوان از آن با عنوان سعادت اخلاقی نام برد.
پرونده مقاله
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ویژگیهای زندگی مطلوب از دیدگاه روانشناسی و اسلام و مقایسه بین آنهاست که با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. زندگی مطلوب از دیدگاه روانشناسان مثبت، از دو دیدگاه کلی لذتگرا و سعادتگرا مورد بررسی قرار گرفته است. امروزه روانشناسی مثبت، رویکرد چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ویژگیهای زندگی مطلوب از دیدگاه روانشناسی و اسلام و مقایسه بین آنهاست که با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. زندگی مطلوب از دیدگاه روانشناسان مثبت، از دو دیدگاه کلی لذتگرا و سعادتگرا مورد بررسی قرار گرفته است. امروزه روانشناسی مثبت، رویکردی سعادت گرا به زندگی مطلوب داشته و بر منش و فضیلت های فردی تاکید کردهاند و مراحلی را برای تحقق زندگی مطلوب برشمردهاند. افرادی که به تمام مراحل زندگی مطلوب، نائل شوند به خود شکوفایی رسیدهاند. آنچه برای طی کردن مراحل مختلف زندگی مطلوب لازم است، استفاده از کارکرد بهینه و بهره گیری از تمام استعدادها در جهت شکوفایی و دستیابی به تواناییهای بالقوه افراد میباشد. زندگی مطلوب از دیدگاه اسلام، در گسترهای وسیعتر از آنچه در روانشناسی مثبت وجود دارد، طرح شده است؛ در دیدگاه اسلام، زندگی انسان دارای دو سطح دنیوی و اخروی است که ارتباط تنگاتنگی هم با یکدیگر دارند. زندگی مطلوب در منابع اسلامی، بر محور سعادت شکل میگیرد و افراد به هر اندازه که از اسباب سعادت بهرمند باشند، به همان میزان از زندگی مطلوب دنیوی و اخروی برخوردار خواهند بود. البته تحقق کامل اسباب سعادت دنیوی و عوامل زمینه ساز زندگی مطلوب اخروی، در دوره ای خاص از زندگی بشر- به خاطر تحولات عمیقی که در این دوره اتفاق میافتد- امکان دارد که از آن به دوره ظهور امام زمان (عج) یاد میشود.
پرونده مقاله
مسئلۀ مهم مطرح شده دراین پژوهش این است که اخلاق فضیلت میتواند بهترین وسازگارترین تبیین ازاخلاق دینی باشد. برای رسیدن به این مسئله ابتدا نظریه های اخلاق هنجاری -وظیفه گرایی وغایت گرایی وفضیلت گرایی- تبیین ومقایسه ی بین آن ها انجام می گردد. برتری نظریه فضیلت نسبت به دونظ چکیده کامل
مسئلۀ مهم مطرح شده دراین پژوهش این است که اخلاق فضیلت میتواند بهترین وسازگارترین تبیین ازاخلاق دینی باشد. برای رسیدن به این مسئله ابتدا نظریه های اخلاق هنجاری -وظیفه گرایی وغایت گرایی وفضیلت گرایی- تبیین ومقایسه ی بین آن ها انجام می گردد. برتری نظریه فضیلت نسبت به دونظریه رقیب آشکاروپس ازتبیین اخلاق فضیلت محور، هریک مولفه های اصلی آن از قبیل: فضیلت، سعادت، نیت، حکمت عملی، الگوی اخلاقی وحدوسط بیان می-گردد. درادامه برخی مولفه های اخلاق دینی-ازقبیل خداباوری ومعادباوری، پرورش ملکات درونی وخودسازی، جایگاه الگوی اخلاقی دراخلاق دینی، نقش نیت دراخلاق دینی، حدوسط صراط مستقیم یا راه نجات و.... بررسی می شود. همچنین با توجه به قرابت ووحدت موضوع وغایت اخلاق فضیلت واخلاق دینی - به ترتیب علم نفس وسعادت _می توان نتیجه گرفت که اخلاق فضیلت واخلاق دینی نگاهشان به فاعل اخلاقی تکاملی وتعالی بخش است. و نیز می توان با رنگ دینی و جهت الهی دادن به غایت یعنی سعادت دراخلاق فضیلت، زمینه سازگاری این دو اخلاق را فراهم نمود.
پرونده مقاله